رژیم ملایان که بیش از ۴ رژیم ملایان که بیش از ۴۰ سال است، با یک نگرش انحرافی بنیادگرایانه و ارتجاعی به اسلام، بر ایران حکومت می کند، از همان اولین روزهای حاکمیت خود در سال ۱۳۵۸ [۱۹۷۹]، بنا را بر سرکوب مضاعف و حذف و تحقیر زنان ایران گذاشت. تشریح قوانين زن ستيزانه و ضدبشري رژيم قرون وسطايي حاكم بر ايران مستلزم چندین جلد کتاب است و در این گزارش مختصر به قطره اي از درياي ظلم و جنايت ملایان حاکم پرداخته شده است. چرا که در هيچيك از قوانين اصلي و يا فرعي رژيم فاشيستي آخوندها نيست كه ضديت هيستريك آنان با زنان به چشم نیاید. در امر تحصيل، در امر پوشش، در ازدواج و طلاق، در جداسازيهاي مشمئزكننده در اتوبوسها و محل هاي كار و در همه جا ديو بنيادگرايي و ارتجاع و واگشت به قرون تاريك عصر حجر به چشم مي خورد. سال است، با یک نگرش انحرافی بنیادگرایانه و ارتجاعی به اسلام، بر ایران حکومت می کند، از همان اولین روزهای حاکمیت خود در سال ۱۳۵۸ [۱۹۷۹]، بنا را بر سرکوب مضاعف و حذف و تحقیر زنان ایران گذاشت. تشریح قوانين زن ستيزانه و ضدبشري رژيم قرون وسطايي حاكم بر ايران مستلزم چندین جلد کتاب است و در این گزارش مختصر به قطره اي از درياي ظلم و جنايت ملایان حاکم پرداخته شده است. چرا که در هيچيك از قوانين اصلي و يا فرعي رژيم فاشيستي آخوندها نيست كه ضديت هيستريك آنان با زنان به چشم نیاید. در امر تحصيل، در امر پوشش، در ازدواج و طلاق، در جداسازيهاي مشمئزكننده در اتوبوسها و محل هاي كار و در همه جا ديو بنيادگرايي و ارتجاع و واگشت به قرون تاريك عصر حجر به چشم مي خورد.
ـ ارث: طبق قواعد اسلامی، سهم ارث زنان نصف سهم مردان است.
ـ دیه: دیه زنان نصف مردان است. جالب توجه است که دیۀ برخی قسمتهای بدن مردان، از دیه زنان بیشتر است.
ـ حق طلاق: حق طلاق بطور مطلق با مردان است.
ـ حق مسافرت زنان: زنان بدون اجازۀ مستقیم همسران یا سرپرستان مذکر آنان ( تنها معیار انتخاب آنان به عنوان سرپرستان، مرد بودن فیزیکی آنهاست). مسافرت دراین مفهوم به معنی حتی قدم گذاشتن به خارج از خانه تفسیر شده است.
ـ شهادت زنان در دادگاهها و محاکم رسمی، شهادت زنان به اندازۀ نصف مردان ارزش و اعتبار دارد. یعنی شهادت دادن دو زن معادل شهادت یک مرد در دادگاه است.
ـ زنان نمیتوانند قاضی باشند. هیچ زنی نمیتواند در سیستم اسلامی ایران قاضی باشد. قاضی (حاکم شرع) فقط از بین مردان انتخاب میشود. اخیراً در برخی جاها (مثل دادگاه خانواده) زنانی را ظاهراً به عنوان قاضی به کار گرفتهاند ولی احکام یا تصمیمات آنها بدون تأیید قاضی شرع بیارزش است.
ـ حضانت اطفال: سرپرستی یا حضانت اطفال همیشه با مردان است. مثل خیلی از موارد دیگر، این مطلب به نحوی توسط تفسیر میشود که امتیازی برای زنان است و آنها را به سرپرستی اطفال نمیگمارند و این فشار مالی را به مردان میدهند.
ـ زنان اقلیت: زنانی که عضو اقلیتهای مذهبی باشند (بخصوص آنهائی که به اقلیتهائی تعلق داشته باشند که "اهل کتاب" خوانده نمیشوند)، از "تبعیض مضاعف" رنج میبرند. زیرا آنها هم زن هستند و هم از گروههای اقلیت.
ـ ازدواج : مردان میتوانند چهار زن بگیرند و البته زنان نمیتوانند همزمان بیش از یک شوهر داشته باشند.
ـ ازدواج موقت ـ مردان میتوانند زنان صیغهای داشته باشند. این یک قاعدۀ شیعی است و سنیها آنها را قبول ندارند.
ـ زنانی که با خارجیها ازدواج کنند، طبق قواعد اسلامی حاکم بر ایران، تابعیت خود را از دست میدهند.
ـ افرادی که دین اسلام را ترک کنند (مرتکب ارتداد شوند)، اگر مرد باشند بلافاصله محکوم به اعدام میشوند ولی در مورد زنان، حکم این است که آنان را در زندان نگاه دارند و هر روز در زمان نمازهای یومیه، شلاق بزنند تا وقتی که دست از ارتداد بردارند و به اسلام باز گردند. این "امتیاز" به زنان از بابت اعتقاد بر اینست که زنان سست فکر هستند و برعکس مردان که تصمیم آنان قاطعیت دارد، تصمیم زنان ناشی از ضعف دماغی است.
۱۳ ـ لباس: در قواعد اسلامی حاکم بر ایران، قواعد ناظر بر لباس پوشیدن بین زنان و مردان کاملاً تبعیضآمیز است. زنان باید تمام بدنشان را، به غیر گردی صورت و کف دستهایشان (از مچ تا انگشتان) مخفی کنند. کل بدن زنان "عورت" محسوب میشود و مثل بالنتیجه باید از انظار عمومی مخفی بماند. هیچگونه محدودیت مشابهی برای مردان وجود ندارد. فقط در برخی موارد از مردها خواسته شده که به زنان "بد" نگاه نکنند.
خواندن آهنگ , حضور زنان در استادیوم ها , ممنوعیت ورود زنان به برخی از مکانهای عمومی , بیکار کردن زنان , موتورسواری و دوچرخهسواری , پوشش اختیاری , حق قضاوت، شهادت برابر، ریاست جمهوری، عضویت در مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت از دیگر ظلم هایی است که باید از انها نام برد .
در طی این چهار دهه ، زنان ایران تحت تأثیر سه روند، به نوعی خودآگاهی جنسیتی دست یافتهاند؛ عامل نخست، خود حاکمیت جمهوری اسلامی، به عنوان حکومتی است که زنستیزی، ایدئولوژی رسمی آن بوده و باعث شده است که نوعی خودآگاهی جنسیتی در بین زنان افزایش پیدا کند.
عامل دوم، تجربه مبارزات سیاسی همگانی و از جمله خود انقلاب است که زنان به عنوان بخشی از جنبش همگانی در آن شرکت داشتند. این تجربه باعث شد آنها دریابند که مییایست خواستههایی مستقل را نه تنها در برابر حکومت، بلکه در برابر دیگر گروههای سیاسی مطرح کرد و از نوعی استقلالطلبی و کلام زنانه سخن گفت.
عامل سوم، تجربه روند جهانی شدن است که از طریق رسانهها، رفتو آمدها و مهاجرت ایرانیان باعث شده است که زنان ایرانی به نوعی آگاهی از آخرین دستاوردهای زنان جهان دست یابند.
این سه عامل باعث شدهاند که خودآگاهی زنانه در جامعه ایران به میزان قابل توجهی رشد کند و این روند به نوبه خود، تأثیر شگرفی بر تحولات اخیر ایران داشته .
واقعیت شرایط کنونی ایران این است که قوانین بر پایه شریعت، تبعیض علیه زنان را توجیه کرده و به برابری حقوق اساسی زن و مرد و تأمین امنیت و آزادی زنان اعتقاد ندارد.
نویسنده : قاسم نصیری